2ـ نظام تربیتی
اولین نظامی که در حد عمل شروع میشود، نظام تربیتی اسلام است.
برای تربیت انسان، انبیاء از منبع جوشان آگاهی او؛ یعنی تفکر و ادراکات بلاواسطه او آغاز میکردند. شروع اسلام از تفکر در خود انسان: «اولم یتفکروا فی انفسهم»(1)،سپس در جهان: «و یتفکرون فی خلق السموات و الارض»(2)و سپس در تاریخ و جامعه است:«اولم یسیروا فی الارض».(3)
شروع انبیاء از «بینات و روشنگریها» است، نه تجربیات و آگاهیها با واسطه. بینات، به انسان، خودش، عظمتش و رابطههایش را نشان میدهد و انسان در این وسعت با این همه رابطه، باید از دستورهایی برخوردار باشد. اینجاست که «کتاب» مطرح میشود. (4)
بعد از این دو مرحله، انسان «موازینی» میخواهد تا بتواند از این دستورها بهره گیرد و قرآن از این همه میگوید: «لقد ارسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان»(5)
نتیجه این سیر تربیتی و این حرکت انقلابی که در خود انسان شروع میشود، به پا ایستادن انسان و تصمیمگیری خود اوست: «لیقوم الناس بالقسط» (6)یعنی خود انسان به پا میایستد. دیگر او را هل ندادهاند، که جریانش دادهاند و در این جریان او با همه چیز؛ حتی با گرسنهای در کنارش، با ظلمها، با طاغوتها و... برخورد میکند.
در این روش تربیتی، نه زور مطرح است و نه تحمیل که رسول هم از آن بر حذر است: «افانت تکره الناس حتی یکونوا مومنین»(7).
شناخت عظمت انسان، شناخت ارتباط انسان با جهان قانونمند و با جامعه مرتبط را اسلام میگویند.
با این دو بینش، دیگر نمیتوانی سر در لاک و ولنگار باشی. نمیتوانی بیحساب بودنها را تحمل کنی، که در یک جامعه مرتبط زندگی میکنی. در یک کشتی و جامعهای هستی که نمیتوانی دَرِ اطاقت را ببندی و از آنچه بیرون تو میگذرد، چشم بپوشی؛ چون هنگامی که آنها دیوارههای کشتی را سوراخ میکنند، حتی اگر تو اطاق خودت را هم خوب نگهداری کنی، ولی در اطاق خوب خودت، غرق خواهی شد و به دیدار مرگ خواهی شتافت؛ چرا که تو در رابطه هستی و در این ارتباط، نمیتوانی بیتفاوت بمانی و چشم بر هم بگذاری.
اینجاست که وقتی رسول میخواهد مسلم را توضیح دهد، دو علامت میدهد: «المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه»(8)؛مسلم کسی است که صالح است و دیگران از او رنج نمیبرند. درگیری ندارد. فساد به بار نمیاورد. و «دومی» «من لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم»(9)؛مسلم، مصلح است و چشم خود را بر هم نگذاشته.
این حد اول و شناخت است که حد ذهنی مذهب؛ یعنی «اسلام» نام دارد.
در این نظام تربیتی سؤالهایی مطرح است:
1ـ آیا انسان قابل تربیت است یا نه؟
2ـ مربی باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟
3ـ روش تربیتی او چگونه باشد؟ آیا غلطاندن و به دوش کشیدن باشد یا زمینهساز برای قیام و به پا ایستادن انسان؟
4ـ با چه کسانی و در چه زمانی کار شود؟
5ـ افرادی که تربیت شدند، چگونه جمعآوری شوند؟
این سؤال (سؤال آخر)، رابطه تربیت با نظام اجتماعی اسلام را مشخص میکند که از آن گفتگو خواهیم کرد.
این تربیت، مبنای نظام اخلاقی اسلام است.
(1) - روم، 8.
(2) - آل عمران، 191.
(3) - روم، 9.
(4) - کتاب؛ یعنی دستورالعمل؛ دستورهایی که تحت عنوان، «کتب» در قرآن مطرح شده، نه به معنای خود قرآن.
(5) - حدید، 25.
(6) - همان.
(7) - یونس، 99.
(8) - کافی، ج2، ص 233.
(9) - همان، ج2، ص164.
جایگاه تربیت در نظام فکری مرحوم عین ـ صاد
سید مجیدپورطباطبایی
اردیبهشت87