سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیر تاریخی اندیشه ولایت فقیه (1)

سیر تاریخی اندیشه ولایت فقیه (1)

مقدمه

[1 ـ تمامی هستی یک سازمان بزرگ است و خداوند، مدیر و پروردگار این سازمان است. و مدیریت و ربانیت او در مورد «پدیده­های مجبور» با امر و نظام و قانون و غریزه است. و در مورد «پدیده­های آزاد» و در رابطه با انسان، انسانی که با ترکیب خاصش به آزادی رسیده و به خود آگاهی دست یافته، با هدایت، یعنی با بنیات و کتاب و میزان است، و نتیجه این هدایت به پا ایستادن انسان است؛ یا بر پای کفر و یا بر پای شکر. (درسهائی از انقلاب، دفتر ششم، ص 9)[1]

2ـ و آنجا که انسان آزاد به سوی نور خدا آمد هو با حجت باطن رو به حجت ظاهر گذاشت و به وحی پای بند شد، و هدایت خدا را پذیرفت، هدایت­ها ادامه می­یابد و این انسان با رنج­ها و درگیری­ها، رنجهای غربت، و درگیری­های با کافران چشم پوش و غافلان فراموش کار رو به سوی خدا می­گذارد. و این خداست که او را می­پرورد و رهبری می­کند تا در هنگام عجزش، با عزت اضطرار به سوی خدایش چنگ بزند، و با او، به سوی او، گام بردارد که اینها بر مرکب هدایت او نشسته­اند و بر چنین مرکبی به چنان معراجی می­رسند که اولئک علی هدی من ربهم.

3ـ این مدیریت و این ربانیت و این هدایت و رهبری خداست، که بر تمامی هستی مسلط است، و در رابطه با انسان، شرایط انتخاب او را فراهم می­کند. و دو راه را پیش پای او می­گذارد، همان طور که در نهاد او دو طینت را گذاشته بود[2]  و این انسان با این ترکیب از این طینت­ها و در کنار این دو راه می­تواند عصیان کند و با دست مؤمن­ها و با دست نظام خدا، عذاب شود. و می­تواند اطاعت کند، و در هنگام عجز به اضطرار هم با او به سوی او راه بیابد. و تمامی رنج­ها و دردها و درگیری­ها، نردبان او شوند و هدیه­ای برای قرب او باشند.

4ـ همین مدیریت و رهبری است که در رابطه با انسان با رسولان واگذار شده و ولایت خدا، در ولایت انبیاء ولایت آنهاست. ولایتی بر انفس که النبی اولی بالمؤمنین من انفهسم. و من کنت مولاه فهذا علی مولاه. ولایت، به این معنا ولایتی است که اساس تشیع است؛ و این ولایت غیر از ولایت تکوینی و تشریعی است، که ولایت بر نفوس و اولویت بر تصرف است. در آنچه که ما ولایت داریم، آنها اولی به تصرف هستند؛ که هم به حکم و هم به امر واقف هستند، و هم به ما مهربان تر از خود ما هستند، که محبت آنها به ما شعاع محبت خداست.

ما خودمان را با غریزه دوست داریم، ولی آنها با وظیفه، ولیّ معصوم، هم به حکم واقف است و هم به موضوع و امورها. .... و این ولیّ آگاه و مهربان و این ولیّ معصوم در شکل کار، و در نوع مدیریت و رهبری مانند رسول است، که امامت ادامه رسالت است... ولی معصوم بر امور واقف است و احاطه دارد و محتاج نیست؛ نه در محکم و نه در موضوع، دچار اشتباه نمی­شود که امور بر آنها نازل شده و اندازه­ها بر آنها مشخص است؛ همان طور که اعمال ما بر آنها عرضه می­شود و از وضع ما و کار ما با خبر هستند و حتی می­بینند که سیری الله عملکم و رسوله و المومنون (سوره توبه، آیه 105)[3] و همین است که اولویت دارند و ولایت دارند، که آگاهتر و مهربان­تر هستند....

7ـ غیبت ولی در هنگامی شروع شد که مکتب به دست رسیده بود و راه رسیدن و معیار استنباط مطرح شده بود؛ و اصول و جوامع جمع آوری گردیده بود، و گذشته از تمامی این­ها فقها و روات مرجع در حوادث آینده­گر دیده بودند.

با غیبت ولی معصوم، نوبت به ولایت فقیه رسیده بود؛ و ولی عادل مرجع در حوادث آینده بود تا زمینه­ساز امامت باشد و مهر­ه­ها و یاران امام را تربیت کند و آنها را بر کارها بگمارد.

ولیّ عادل، ولیّ فقیه از آنجا که به عصمت راه نداشت و به تمامی امور واقف نبود، تاچار آل حد از اطاعت و ولایت را نداشت که ولی معصوم از آن برخوردار بوده ولی با این همه سئونی داشت و لیاقت­هائی که مردم می­توانستند و حتی وظیفه تجسم یافته است. که آنها همراه بینات و کتاب و میران آمده­اند، و در هنگام درگیری هم با شمشیر مؤمنین و هم با نصر و امداد خدا، تائید شده­اند[4] زمینه خوب شدن مردم را فراهم کرده­اند. و به مقصود خویش هم رسیده­اند. که مقصود آنها خوب شدن آدم­ها نبود که بگوئی فرزند نوح آن بود و عموی رسول این، بل مقصودشان زمینه انتخاب را فراهم کردن بود که در این مدیریت بیش از این نمی­خواستند انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفورا،[5] و به تمامی این مقصود هم رسیدند. ولایت انبیاء تجسم ولایت خداست. و اطاعت آنها اطاعت خداست، که من یطع الرسول فقد اطاع الله[6]

5ـ آنچه که ما را به رسالت پیوند می­زد و با حجت ظاهر مرتبط می­کرد، همان ما را به امامت معتقد می­کند و پیوند می­زند، چون پس از رسول احتیاج به کسانی است که همچون رسول، به عصمت رسیده باشند و به حکم و امر، آگاه شده باشند و از غیر خدا آزاد شده باشند. ضرورت امامت از همین جا مطرح می­شود که در زمان رسول دو چیز جلوگیر از گمراهی بود، وجود رسول و تلاوت آیه­ها (کیف تکفرون ...[7] در نتیجه پس از رسول هم به خلیفه­ای نیاز هست با همان خصوصیات رسول، و اگاهی و آزادی و عصمت.

احتیاج به کسانی هست که گذشته از حکم، به امر و به موضوعات هم واقف باشند. و امور بر آنها مشخص شده باشند، و امر بر آنها نازل شده باشد.

6ـ ولیّ امر کسی است که ملائکه و روح از هر امر برای او نازل کرده­اند، و پائین آورده­اند. و درشب قدر، امر را به او سپرده­اند، و از آنچا که آنها به امور هر کس و اندازه­ها و تقدیرهای هر چیز واقف هستند، ولایت آنها بر ما از ولایت ما بر خویش، بیشتر است، که آنها از ما به ما آگاه­تر و از ما به ما مهربان­تر هستند. این معرفت و این محبت مبنای داشتند که به او رجوع کنند، که فقیه از دیگرانی که بر مردم حکومت می­کردند چیزی کم نداشت، جز تحمل مردم. پس آنجا که این تحمل شکل می­گرفت و تا آن حد که این تحمل به وجود می­آمد، تکلیف فقیه سنگین­تر می­شد و وظیفه او سخت­تر. و آنجا که این تحمل ته می­کشید و فقیه تنها می­ماند، دوباره کارش از صفر آغاز می­شد که راه رفتن را می­خواست و رفتن به راه می­انجامید.]

آنچه ملاحظه کردید مروری بود بر صفحات 1 تا 18 کتاب درس­هائی از انقلاب دفتر ششم نوشته مرحوم آیت الله حاج شیخ علی صفایی حائری معروف به عین ـ صاد که به عنوان مقدمه بر سیر تاریخی اندیشه ولایت فقیه برگزیده بودم. از این شماره به بعد سر آن داریم تا با استفاده ازکتاب ارزشمند حکومت اسلامی در اندیشه فقیهان شیعه که توسط حجه الاسلام والمسلمین محمد کاظم رحمان ستایش و دکتر نعمت الله صفری فروشانی که در طی سالهای 83 تا 85 تالیف شده و به وسیله ی مرکز تحقیقات استراتژیک چاپ و انتشار یافته است به تاریخ اسلام رجوع کرده و سیرتاریخی اندیشه ولایت فقیه را جستجو کنیم.

با امید به یاری و همراهی شما

--------------------------------------------------------------------------------

[1] .علی صفائی حائری، درسهایی از انقلاب، دفتر ششم، ص 9)

 [2] .اصول کافی، جلد دوم، صفحه 3.

 [3] .توبه ، 105.

[4] .انفال، آیه 62.

 [5] .دهر، آیه 3.

 [6] .نساء، 80

 [7] .نمل، آیه 45.

نشریه الکترونیک ساعت صفر