4ـ روشهای تربیتی
برای سازندگی و تربیت روشهایی هست:
1ـ با شعارها داغ کردن و با تلقین حرارت دادن
2ـ شاخ و برگ دادن و در سطح کاویدن
3ـ به دوش کشیدن و بغل کردن
4ـ کلیدها و ملاکها و روشها را بدست دادن و روشنی دادن و ریشه دادن و زنجیرها را باز کردن. و این پیداست که با این روش آخر زودتر به نتیجه میرسیم و بهرههای عظیمتری بدست میآوریم. آنها که داغ شدهاند، با عوض شدن محیط، زود سرد میشوند و در برابر طوفانها برگ میریزند و هنگام تنهایی، نه تنها نعش میشوند و میمانند بلکه همچون بچههای لوس که بغلی شدهاند، همین که زمینشان بگذاری نق میزنند و دراز میشوند و میخوابند.
ما افراد را مثل استخری به آب بستهایم، به جای آن که همچون چشمهای کاویده باشیم و این است که آنها به مرور زمان رنگ عوض میکنند و کرم ور میآورند.
آخر نمیشود آنها را از هوسهایی که در خونشان ریخته ودر اعماقشان ریشه دارد باچند شعار اخلاقی و مقداری نصیحت، جدا کرد.
چگونه میشود آنها را از عشقها و غریزهها و حرفها و وسوسهها و از حب نفس و ثروت و لذت و قدرت و ریاست و شهرت رها کنیم؟ مگر هنگامی که به یک عشق بزرگتر رسانده باشیم. این طبیعی است هرکس مهم را فدای مهمتر میکند و محبوب را در راه محبوبتر میگذارد.
... برای سازندگی و تربیت باید از اعماق شروع کرد. هنگامی که میخواهیم رفتار و گفتار کسی را عوض کنیم، هنگامی که میخواهیم لباس کسی را دگرگون کنیم، باید پیش از این مرحله، عشقها و علاقههایش را عوض کنیم و ناچار شناختهایش را و ناچار فکرهایش را، که ادامهی تفکّر، شناخت است و ادامهی شناخت، عشق و ادامهی عشق، عمل.
ما عاشق آفریده شدهایم فقط معشوقها را انتخاب میکنیم و برای این انتخاب است که باید آنها را بسنجیم که چه میدهند و چه میگیرند.
با این روش نتیجههای سریعتری بدست میآید. اگر فقط لباس کسی را عوض کردیم و چادر بر سرش انداختیم و نماز خوانش نمودیم و با شعارها و تلقینها و یا تشویقها و تهدیدها، داغش کردیم، بدون این که از درون روشنش کرده باشیم و عشقی در نهادش گذاشته باشیم، ناچار در محیطی دیگر سرد میشود و یخ میزند؛ همان طور که آهن تفتیده در محیط دیگر، سرد و سخت میشود.
جایگاه تربیت در نظام فکری مرحوم عین ـ صاد
سید مجیدپورطباطبایی
اردیبهشت87