جایگاه تربیت در نظام فکری مرحوم عین ـ صاد/تربیت
3ـ تربیت
[مقولهی تربیت در ذیل سه مولفه مفهوم تربیت، امکان تربیت، و شکل تربیت پیگیری میشود.]
3ـ1ـ مفهوم تربیت
مرادم از تربیت، از آهن ماشین ساختن است و از بشر آدم آفریدن. مرادم از انسان، موجود اجتماعی ابزار ساز و یا حیوان ناطق و انتخاب کننده و آزاد و خلاق نیست که این همه تعریف بشر است. این استعدادها و غرایز فردی و اجتماعی و عالی، توضیح آدم نیست.
آدم کسی است که بر تمام استعدادهایش حکومت دارد و رهبری دارد و به آنها جهت میدهد.
مرادم از تربیت، تربیت بدنی و تربیت قومی و قبیلهای نیست.
مرادم این است که استعدادهای بشر تا حد انسانی رشد کند.
مرادم از انسان، موجودی است که از سطح غریزهها بالا آمده در حد وظیفه و انتخاب زندگی میکند.
خوراک او، پوشاک او، دوستی او، نشستن و برخاستن و حرکت او، از هوسها، از غریزه الهام نمیگیرند.
و هیچ چیز در وسعت روح او موجی ایجاد نمیکند و جز وظیفه آن هم وظیفهای از خدای او در او حرکتی نمیآفریند.
این حیوان است که به خاطر غریزهها و با پای غریزهها زندگی میکند و راه میرود. اما انسان باید از این سطح بالاتر بیاید و از تضادی که در نهاد اوست مدد بگیرد و حرکت کند، آن هم حرکتی نه به سوی آنچه در حد او و پایینتر از اوست.
حرکت به سوی وجودی برتر و بالاتر و بینیاز و بیمانند و نامحدود.
و دیگر این انسان از بند رهیده و به وسعت رسیده، این انسان دریا دل، با قطرهای طوفان نمیگیرد و با جلوهای و هوسی موج برنمیدارد.
آنها که عظمت هستی و خداوند هستی را دیدهاند، به هستی قانع نمیشوند و حتی از بهشت و تمام هستی آزادانه میگذرند که: رضوان من الله اکبر.(1)
و این روح به عظمت رسیده و از مرزها گذشته دیگر با کمها تحریک نمیشود و با کوچکها اسیر نمیشود و جز وظیفه، چیزی در او موج نمیآفریند و شوری نمیآورد.
در این حد بشر آدم میشود و با این عظمت است که بشر به انسانیت میرسد.
در این جا مرادم از تربیت روشن میشود که تربیت آن راه و نظامی است که از بشر انسان میسازد. انسانی که بار امانت را میتواند به دوش بگیرد و قدرتها و صنعتها و تکنیکهای پیشرفته در دست او و در زیر پای او، او را بالاتر و جلوتر میآورد. و این قدرت و ثروت و علم و صنعت برای او غروری نمیآفریند که وظیفهای میسازد. اینها بار امانت است نه بال افتخار.
(1) - توبه، 72.
جایگاه تربیت در نظام فکری مرحوم عین ـ صاد
سید مجیدپورطباطبایی
اردیبهشت87